×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشقی

اینک انسان

اینک آن انسان) بابی نه بی بانه با،با ازحسی که نموده چیزی برجا ازمن که شکست مو غربت سنگین وشب گریه های بی صدا ازفاصله حاصل حوصله سررفت ازنعشی که بربادتوهوا ازآدمی که لش رو شده تختم ورخوت سخت خیره توچشمها من هیچ وقت ادم نبودم ونمیشم توهم دنبال یک آدم دیگه باش حوا مریم قلب توباکره نبود ازمن نخواه که بشم مث عیسی ازمن بترس ازاین هیچ مطلق من گم شدم توی کتابای کافکا ازمن چیزی نسازکه نیستم ازاین سوتفاهم ازاین اشتباه حالامن وبارهستی واین عذاب سردرگمومبهوت وبی جواب توهم دست بکش ازاین عشق روبه زوال دیگه هیچی مهم نیست بگیربخواب من وسایم وسیگارپست سیگار شعریعنی سرفه خشک خودکار من ووسوسه نوشتن به خواب من وتصویروارونم روی دیوار این شب دس نمیکشه دس ازسرم اگه ازشب نگم ازسگ بدترم من تیرآخرم ازکمون آرش بذاررهابشم ببین تاکجامیرمن چشماموگره میزنم به ماه و دیگه فکرنمیکنم به راه وچاه من رفتنیم ورفتن رسمم تومی مونی اماباحسرت نگاه منوباکوتوله های اطرافت نسنج ازلختی خشک این حرفهام نرنج که هیچ وقت منونمی فهمن بسه هرچی چشم توچشم این دسته دوختمو لب دوختم وبیصداسردگم ومبهوت بی جواب توهم دست بکش ازاین عشق روبه زوال (دیگه هیچ مهم نیست بگیربخواب)
دوشنبه 25 فروردین 1393 - 9:05:02 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم