×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشقی

داریوش از زمزمه بیداری

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم تشویش هزار آیا وسواس هزار اما یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم دوران شکوه باد از خاطرمان رفته‌است امروز که سد بسته‌است خشکیده و بی‌باریم از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم تشویش هزار آیا وسواس هزار اما یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم من راه تو را بسته تو راه مرا بسته امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 7:30:55 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم